5 دلیل عدم امنیت در رابطه، که نباید از آن غافل شوید
روابط احساسی نیز مانند هرگونه شراکتی، نیاز به امنیت دارند. امنیت به این معنا که احساس اطمینان و عدم ترس از رسیدن به شکست و بن بست به اندازه کافی در رابطه وجود داشته باشد. به اندازه ای که در ارتباطمان دچار رنجش و چالش نباشیم. ما می کوشیم تا در اینجا پنج دلیل وجود این عدم ایمنی را برای شما شرح میدهیم.
هیچ یک از ما به عنوان انسان، هرگز درمورد تمامی جنبه های زندگیمان به طور واقعی اعتماد به نفس و اطمینان نداریم (نهایتا ما خدا نیستیم) این لحظه های عدم اطمینان می تواند به این منجر شود که هرکدام از ما به تناسب خودمان احساس ناامنی کنیم. در نهایت همهما در زندگی شخصی تجربهی اینگونه ناملایمی ها را داشته ایم.
با این اوصاف، برخی از افراد نیز هستند که با شدتِ بیشتر و فرکانسِ بالاتر نسبت به سایرین، نا امن هستند. این امر در روابط احساسی بسیار آشکار می شود و گاهی اوقات این پیش بینی های مداوم و عدم امنیت در مورد شریک زندگیمان، مارا کمکم نابود می کند.
در هر صورت، اگر احساس کردید که روابط فعلی شما آیندهی بالقوه دارد، اما اصلی ترین مانع، آن ناامنی ها است، پس قادر خواهید بود دلیل اصلی عدم امنیت شریک زندگی خودرا درک و چگونگی غلبه بر آنها را شناسایی کنید. این می تواند راه های زیادی برای نجاتِ رابطهی شما را برایتان روشن کند.
علل عدم امنیت در یک رابطه
در اینجا 5 دلیل اصلی عدم امنیت در رابطه:را میشود شرح داد که نباید از آنها غافل شوید.
1- نداشتن عزت نفس (بنوعی اعتماد بنفسِ پایین)
ما فقط در روابطی ایمن هستیم که اول به خودمان این اجازه و قدرت را به خودمان داده باشیم. اگر قبلاً در هر جنبهی دیگری از زندگی این اعتماد بنفس را نداشته باشیم، پس نباید انتظار داشته باشیم که در این مورد بتوانیم قوی باشیم.
اعتماد به نفس پایین و عدم اعتماد به نفس عمومی مسلماً دلیل اصلی ناامنی در روابط است و به طور معمول به تربیت شخص باز می گردد. صرفنظر از اینکه این اعتماد بنفس پایین از کجا ریشه دارد و چگونه در شخصیت ما شکل گرفته است، گاه افراد بخاطر مسایلی که در طول سالهای زندگی به آنها دچار شده است، احساس نا امنی دارند.
اگر دائماً به احساسات، افکار و رفتارهای خود شک می کنید، نه تنها می توانید این شبهات را به روابط خود و شریک احساسیتان وارد کنید، بلکه منجر به یک سری افکار و نگرانی های غیرمنطقی نیز می شوید، که این امر احساس ناامنی را تقویت میکند.
در نتیجه، ما نسبت به شریک زندگی خود ناامنی های خاصی پیدا می کنیم و حتی در مورد اعتماد به آنها حتی ممکن است مشکلاتی ایجاد کنیم، حتی اگر آنها واقعاً دلیلی به ما نداده باشند.
2- تجربههای منفیِ گذشته(چمدانِ احساسی)
بسیاری از ما به این دلیل وارد روابط خاصِ عاطفی نمیشویم که شاید در گذشته اتفاق بدی برایمان رخ داده است (خیانت، بی وفایی و غیره) یا شاید ماهیت روابط به خودی خود بسیار سمی بوده است (مورد سوء استفاده بودن عاطفی، توهین آمیز بود و...). همانطور که از چنین روابطی دور می شویم ، کار درست این است که این خاطرات منفی را نیز پشت سر بگذاریم و در نهایت به گذشته خود پایان دهیم.
با این حال، برخی از ما در آخر به آن احساسات منفی فکر میکنیم و حتی آنها را به عنوان چمدان های عاطفی حل نشده به روابط بعدی خود می رسانیم. این باعث ایجاد ناامنی و اضطراب می شود که در نهایت به طرفِ خود بعنوان شریک جرمهای نفر قبلی نگاه می کنیم، زیرا ما به طور ناخودآگاه از آنها بعنوان هرگونه درد و یا صدمه ای که به ما وارد شده یاد میکنیم.
در نتیجه، ما نسبت به شریک زندگی خود احساس ناامنی های خاصی پیدا می کنیم و گاهاً بدون اینکه دلیلی داشته باشد به آنها بی اعتماد میشویم. وقتی چمدان های عاطفی گذشته را به یک رابطه جدید می آوریم، به طور خودکار محیطی ایجاد می کنیم که در آن ناامنی وجود داشته باشد، و ما شریک زندگی خود را بی آنکه کاری انجام داده باشد حذف می کنیم.
3- سبکهای دلبستگی
بر اساس تحقیقات روانشناختی (نظریه دلبستگی) مشخص شده است که کودک بسته به روشی که والدین آنها با آنها تعامل داشته، سبکهای دلبستگی مختلف(ایمن یا ناامن) را ایجاد می کند.
این سبک های دلبستگی می توانند به بزرگسالی ادامه و انتقال پیدا کنند و نقش مهمی در نحوه شکل گیری روابط افراد را ایفا کنند.. داشتن کودکیِ نامتعارف می تواند باعث شود فرد در دوران بزرگسالی، ناامنی بیشتری داشته باشد و نیازهای عاطفی آنها در زمان بزرگ شدن برآورده نشده باشد.
این امر باعث ایجاد پیش بینی های اساسی ناامنی به ویژه در رابطه می شود، زیرا فردی که سبک دلبستگی ناامن دارد، از اینکه نیازهای عاطفی اش برآورده شده باشد، تجربه کمتری دارد. در واقع یک اتکاء ناسالم ایجاد می شود. یعنی فرد در مورد بسیاری از محبت ها درکی ندارد.
با هر چیزی که برای یک شخص ارزشمند تلقی شود، ترسِ از دست دادن آن نیز بوجود می آید. شخصی که سبک دلبستگی ناامن دارد، دائماً این ترس ها را به روش های واضح برای خود پیش بینی می کند. آنها به راحتی احساس حسادت میکنند، دائماً به دنبال تأیید اعتبار از شما هستند، و از هر چیزی که می تواند توجه شریک زندگی خود را از آنها دور کند احساس تهدید می کنند.
4- تحقق هویت فردی (کمبود آن)
به عنوان دو فرد مجزا، قبل از پیدا کردن یکدیگر، هر دو شما قصد دارید جنبه های خاصی در مورد خودتان داشته باشید که شما را منحصر به فرد می کند. حرفه شما،هنر، سرگرمی های شما، اهداف، دیدگاه های شما و حتی غذای مورد علاقهتان، همه جنبه های متناسب با خودتان هستند که نه تنها هویت شخصی شما را ایجاد می کنند، بلکه حس تحقق را نیز به شما ارائه می دهند.
بسیاری از افراد تمایل دارند هویت فردی خود را پس از رابطه برقرار کنند و به تبع آن، حس تحقق زندگی شخصی را نیز از دست دهند. در نتیجه، آنها به جای آن به شرکای خود روی می آورند و برای تأمین زندگی و معنای آن، به آنها اعتماد می کنند.
این عامل به خودی خود ناسالم است، لزوما ممکن نیست ناامنی در یک رابطه ایجاد کند. با این حال، هنگامی که ما به شخصی دیگر اعتماد کنیم و زندگی خود را به معنا و تحقق ببخشیم، معمولاً یک انتظار ناخودآگاه بوجود می آید که شخص دیگر به همان شیوه نسبت با ما رفتار کند.
در واقع هر زمان که در زندگی حرفه ای و شخصیِ شریکِ ما(چیزی در خارج از رابطه) اتفاق خوب و خوشحال کننده ای بیوفتد، این تغییر مثبت باعث ایجاد حسِ نا خوشایند عدم امنیت و حتی حسادت در ما میشود و به جای اینکه از این دستاوردهای طرفمان پشتیبانی کنیم، احساس تلخ و ناامنی می کنیم. باید مراقب این افکار بود.
5- روابط نابرابر
اگر در رابطه دائماً در حال مقایسه باشید، نشان دهنده این است که یا احساسِ فرومایگی نسبت به طرف مقابل می کنید و یا واقعاٌ چیزی در بین شما وجود دارد که باعث نابرابری شما می شود. در اینجا باید از نابرابری به عنوان تفاوتها فرهنگی و طبقاتی و یا چیزی که در عُرف تحتِ عنوانِ "به هم نمی آیند" گفته میشود. اگر این امر را نپذیرید که هر شخصی بسته به شرایطِ خود میتواند با سرعتی متفاوت پیشرفت کند و خودش را بهروز کند، دچار نا امنیِ ذهنی عاطفی شده اید. شما باید با اعتماد به نفس به طرف مقابل بقبولانید که اگر رابطه ای شکل گرفته است، پس اشتراکاتی هم وجود داشته، لذا هراسی از کمبودهای خود نداشته باشید، چرا که در طرف مقابل شما هم این امر بنوعی دیگر صادق است. اما مراقب باشید تا این ذهنیت در شما تبدیل به عینیت و مساله ای قابل بیان نشود. درمورد روابط نابرابر باید گفت تنها جاییست که شاید تجربه قبلی شما یا چیزی که پیش تر از آن بعنوان چمدان عاطفی یاد شد، به دردتان خورده و مانع از ایجاد نابرابری شود.
فرزاد ارشادی/
تحلیلگر و جامعه شناس