دفترچه ممنوع -24
...مادرم همیشه می گفت یک زن هرگز نباید وقت داشته باشد، باید دائم کار کند وگرنه به محض اینکه بیکار شود فورا به عشق فکر خواهد کرد.
از زندگی زنی به نام والریا کساتی که پل میان دونسل و تمام و کمال خودش را وقف خانواده اش کرده. همه ی اتفاق های کتاب از وقتی شروع میشود که والریا تصمیم میگیرد یک دفترچه داشته باشه برای نوشتن اتفاقات روزانه وبه دنبال یک حریم شخصی برای خودش می گرده...
از متن کتاب:
_هیچ چیز برای یک زن دردناکتر ازین نیست که ببیند جوانیش تمام شده وباید یاد بگیرد نوع دیگری زندگی کند و سرگرمی های جدیدی برای خودش داشته باشد.
_اغلب از کار زیاد خانه واز اینکه اسیر خانه وخانواده ام، از اینکه هرگز وقت ندارم مثلآ یک کتاب بخوانم، شکایت می کنم.همه ی اینها درست است،ولی این اسارت به من نیرو می دهد.این افتخار به مناسبت عذابی که می کشم به من داده می شود.ازین رو وقتی گه گاه اتفاق می افتد قبل از اینکه میشل وبچه ها برای شام به خانه بیایند، تیم ساعتی چرت بزنم ویا در راه اداره یا خانه ویترین مغازه ها را تماشا کنم،هرگز چیزی به آنها نمی گویم.میترسم اگر بگویم کمی استراحت وگردش کرده ام، آن وقت دیگر آن شهرت را که همه ی وقتم را صرف خانواده می کنم از دست بدهم.
قسمت شانزدهم
قسمت هفتدهم
قسمت هجدهم
قسمت نوزدهم
قسمت بیستم
قسمت بیست و یکم
قسمت بیست و دوم
قسمت بیست و سوم