ماجرای قتل غزاله توسط آرمان چیست؟ آیا آرمان چهارشنبه اعدام می شود؟
غزاله در تاریخ 12 بهمن ماه سال 1392 برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و هیچگاه به خانه بر نمی گردد. و اکنون پس از گذشت 6 سال قرار است آرمان چهارشنبه 11 دی 1398 اعدام شود.
آشنایی آرمان و غزاله از آنتالیای ترکیه آغاز شده بود. این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند. ارمان با وجود اینکه چند ماهی از غزاله کوچکتر بود، به او علاقمند شد و حتی چندباری پیشنهاد ازدواج را با او مطرح کرد، اما دختر جوان با این خواسته مخالف بوده است. چرا که غزاله قصد داشت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، به همین دلیل هم از آرمان خواست تا این رابطه را فراموش کند.
اما ارتباط آنها به طور کامل قطع نشد، تا اینکه یک روز آرمان از نبود پدر و مادرش در خانه استفاده کرد و غزاله را به خانه شان دعوت کرد.
به نقل از جام جم ، پسر جوان در آذر ماه 94 در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت و منکر قتل شد.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان تهران با تشریح کیفرخواست گفت: 12اسفند سال 92 پس از ناپدید شدن غزاله تحقیقات در این زمینه آغاز و مشخص شد او روز حادثه 13 بار با پسری به نام آرمان ارتباط داشته است. آرمان دستگیر شد و در بازجوییها به ارتکاب قتل اقرار کرد. او درباره روز حادثه گفت: روز حادثه غزاله به خانه ما آمد که با هم درگیر شدیم و من او را هل دادم که سرش به لبه تخت اصابت کرد و با میله بارفیکس به سرش ضربه زدم. جسد را داخل چمدان قرار داده و در سطل مکانیزه زباله رها کردم.
وی اضافه کرد: هیچگاه جسد پیدا نشد و با توجه به محتویات پرونده برای متهم تقاضای مجازات دارم.
سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و برای آرمان درخواست قصاص کردند.
وکیل اولیای دم هم گفت: آثار خون در اتاق وجود داشت و پزشکی قانونی سلامت روحی و روانی قاتل را تائید کرده است. غزاله تصمیم به پایان دادن به این رابطه را داشت که احتمال دارد آرمان به همین خاطر مرتکب قتل شده باشد. همچنین بر روی میله بارفیکس و چمدان لکههای خون وجود داشته که با آزمایش «دیانای» مشخص شد، متعلق به مقتول است. همچنین بر اثر قتل با میله بارفیکس انتهای آن کج شده است. اگر غزاله در راه پله سقوط میکرد، از صدای فریاد او همسایهها متوجه ماجرا میشدند.
در ادامه آرمان در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام قتل غزاله گفت: دو سال قبل در ترکیه با هم دوست شدیم و تلفنی ارتباط داشتیم. در این مدت چند بار تا مرز تمام شدن رابطه پیش رفتیم اما تمام نشد تا اینکه دو سال قبل رابطه تمام شد و من تصمیم گرفتم درس بخوانم. یک روز غزاله در واتس آپ به من پیام داد و حالم را پرسید. بعد هم قرار شد همدیگر را ببینیم. روز حادثه او تماس گرفت که من متوجه نشدم. بهخاطر حساسیت قرصی که میخوردم و خوابآور بود. بعد با او تماس گرفتم و به خانهمان آمد. با هم حرف زدیم و بدون هیچ مشکلی او خداحافظی کرد و رفت. خواستم در آپارتمان را ببندم که صدای جیغ و افتادن شنیدم. غزاله از پلهها سقوط کرده و غرق در خون بود. نمیدانم چرا با آسانسور نرفت. چند بار تکانش دادم اما جوابی نداد. او را به خانه آوردم و داخل کیسهای پلاستیکی گذاشتم و با چمدان چرخدار به خیابان برده و داخل سطل مکانیزه زباله انداختم. وقتی پیکر او را داخل سطل انداختم کیسه پلاستیکی پاره شد.
رئیس دادگاه: چرا میله بارفیکس خونی بود؟
آرمان: پیکر غزاله را به اتاقم آوردم و میله بارفیکس هم در اتاقم بود. دستم خونین بود و با آن میله و فرش را کنار زدم که خونی شد.
رئیس دادگاه: اعترافات قبلی خود را قبول ندارید؟
آرمان: تحت فشار بازجویی بودم. من یک روز هم از پدر و مادرم دور نبودم اما بعد از دستگیری 76 روز در سوئیت نگهداری میشدم.
وکیل متهم نیز در دفاع از موکلش اظهار کرد: با توجه به اینکه آرمان کمتر از 18 سال سن داشت، درخواست کردیم برای اعمال ماده 91 قانون مجازات او تحت معاینات پزشکی قانونی قرار گیرد. این در حالی که سلامت روحی و اختلالات روانی او بررسی شده است. علاوه بر آن دو نفر خود را به جای پدر و مادر آرمان معرفی کرده و مطالبی کذب را به اعضای کمیسیون گفته بودند که در این باره شکایتی مطرح کرده ایم. معدل آرمان کمتر از 15 بود و این نشان میدهد او ضریب هوشی پایینی داشته است.
وی ادامه داد: موکلم هیچ دلیلی برای قتل نداشته و میله بارفیکس بر اثر ضربه به سر و صورت کج نمیشود. همچنین بعد از این ماجرا فیسبوک غزاله مسدود شد که احتمال میدهیم او خودش اقدام به این کار کرده و زنده باشد. با این توضیحات درخواست برائت موکلم را دارم.
دی ماه 94 اعتراف نهایی ارمان:
ظهر 12 اسفندماه وقتی پدر و مادرم در خانه نبودند، غزاله را به خانهمان دعوت کردم تا با او صحبت کنم. او به من گفت میخواهد برای زندگی به خارج از کشور برود و بهتر است رابطهمان را با هم تمام کنیم. وقتی از دستش عصبانی شدم، او را به قتل رساندم، سپس جسدش را داخل چمدانی گذاشته و در سطل آشغال نزدیک خانهمان رها کردم. پلیس پس از جستوجوهای بسیار هیچ جسدی پیدا نکرد و وقتی آرمان با اتهام قتل غزاله محاکمه شد، در داستان دیگری عنوان کرد که غزاله در یک حادثه کشته شده و وی تنها جسد را با چمدان از خانهشان بیرون برده است.
پزشکی قانونی نیز در جریان بررسیهای قضایی سلامت روانی آرمان را تأیید و اعلام کرد وی در حالی که 17 سال و 359 روز داشته دست به جنایت زده است.
آخرینبار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور دو قاضی مستشار محاکمه شد و در حالی که پدر و مادر غزاله خواستار قصاص بودند، باز اصرار کرد مرگ غزاله به خاطر حادثه سقوط از راهپلهها بوده است و خواستار تبرئه خود شد. وکیلمدافع آرمان نیز در دفاع از وی گفت: این پسر هنگام ارتکاب جرم زیر 18 سال سن داشته است، از این رو تقاضا دارم وی برای بررسی سن عقلیاش به کمیسیون پزشکی قانونی منتقل شود تا در صورت اثبات این موضوع، ماده 91 قانون مجازات اسلامی که برای متهمان زیر 18 سال امتیازی ویژه قائل شده است درباره موکلم اعمال شود و البته باید بگویم از آنجایی که هنوز جسد پیدا نشده است و بعد از ناپدید شدن غزاله صفحه فیسبوک وی تا مدتی فعال بود، شاید او زنده باشد.
بنابر این گزارش، 3 قاضی عالیرتبه قضایی با توجه به ارائه شدن نظریه پزشکی قانونی در زمینه شرایط سنی آرمان در زمان جنایت، اقرارهای این پسر، بازسازی صحنه جنایت و مدارک علمی و پلیسی پس از شور، آرمان را گناهکار شناخته و وی را به قصاص نفس ـ اعدام ـ محکوم کردند.
متن خداحافظ پدر و مادر آرمان از پسرشان:
متن زیر نامه خداحافظی پدر و مادر آرمان است .
سلام دوستان و همراهان گرامی
دستبوس تک تک عزیزان همراه هستیم.
متاسفانه آرمان ما دیگر سحرگاه ۴ شنبه را نخواهید دید.
پسری که تا لحظه آخر کلمه ای درشتی نکرد و تا آخرین نگاه معصومیت خودش رو حفظ کرد.
او دیگر نخواهد بود و ما قراره آخرین دیدار رو باهاش داشته باشیم.
کدوم پدر ومادر میتونه تو چشم بچه اش نگاه کنه و بگه بابا خداحافظ، این آخرین نگاهه...
این آخرین آغوشه، این آخرین بوسه هست، این آخرین لمسه و این آخرین حس نفس گرمته....
کاشکی سهم آخر قسمت ما بود نه فرزندمون....
این موقع است که ناباورانه پدر ومادر به پروردگارش میگه کاشکی
فرزندمون تو سانحه میمرد نه ذره ذره، نه با انتظار ...
خدایا قسمت میدیم لبخند مصنوعی و تلخ آخرو موقع آخرین وداع با فرزند که تلخ ترین رخداد زندگی یک پدر و مادره نصیب هیچ کسی حتی بدترین بندگانت نکن....
آرمانی منتظر ما باش... زود میام پیشت....
مامان کاترین بابا کامیار
تعدادی از هنرمندان در شبکه اجتماعی خود با پست های تاثیر گذاری خواستار عفو آرمان شدند. از پدر و مادر غزاله تقاضای بخشش داشته اند؛ احسان علیخانی، پرویز پرستویی، رامبد جوان، رضا رفیع،کامبیز دیرباز، رضا کیانیان، داریوش فرضایی از جمله این هنرمندان هستند.