5 ویژگی اصلی رهبران موفق
برخلاف تصور عموم مردم که فکر میکنند قدرت رهبری یک توانایی ذاتی است، باید گفت بسیاری از ویژگیهای کلیدی رهبران موفق را میتوان در طول زمان آموخت یا بهبود بخشید. در این مطلب به معرفی ۵ ویژگی اصلی رهبران موفق میپردازیم.
۵ خصوصیت یک رهبر موفق
موفقیت یک سازمان اتفاقی نیست! اگر از نزدیک در جریان عملکرد یک مجموعه موفق باشید، خواهید دید که گروهی از افراد مسئولیتپذیر و یک رهبر با برنامه اعضای این مجموعه را تشکیل میدهند. بهندرت مجموعه موفقی پیدا میشود که از یک رهبر خوب بهرهمند نباشد. ما به رهبران موفق نیاز داریم تا به کمک آنها در مسیر درستی قرار بگیریم. یک رهبر مقتدر نهتنها در جهت اهداف سازمان گام برمیدارد، بلکه مجموعهای منظم و وفادار ایجاد میکند که با همدلی برای موفقیتهای مجموعه تلاش کنند. جامعه بهسرعت یک رهبر بد را شناسایی میکند، اما یک رهبر خوب چه ویژگیهایی دارد؟ ۵ ویژگی اصلی رهبران موفق به ما خواهد گفت که در یک رهبر موفق به دنبال چه ویژگیهایی باشیم.
۱ - توانایی ارتباط مؤثر با افراد مختلف
ارتباط مؤثر و رهبری موفق ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. رهبری برای پیشبرد اهداف سازمان و هم صدا کردن اعضای گروه به گفتوگو نیاز دارد؛ بنابراین توانایی ارتباطی پیشنیاز شکلگیری یک گروه منسجم و واحد است. رهبر باید بتواند با افرادی از طیف اجتماعی مختلف ارتباط برقرار کند و به آنها گوش دهد. نمیتوان از ویژگیهای رهبری صحبت کرد اما از توانایی ارتباط مؤثر حرفی به میان نیاورد. قدرت ارتباطات مؤثر از ویژگیهای جداییناپذیر یک رهبر موفق است و این دو در هم گرهخوردهاند. بدون توانایی ارتباطی، یک پای رهبری همیشه میلنگد. بهعبارتدیگر، ایجاد یک ارتباط خوب و مؤثر با اعضای گروه و فراهمکردن فرصتهای جدید در راستای اهداف سازمان، در گرو ارتباطات مؤثر است.
بهبود فرهنگ سازمانی از وظایف رهبری است، اما این هدف چگونه ممکن میشود؟ گفتوگو تنها راه برآورده کردن نیازهای افراد و ایجاد یک ارتباط قوی میان آنها است. رهبر باید با هرکسی به زبان خودش سخن بگوید. توانایی ارتباطی به رهبر کمک میکند تا به شکل بهتری افراد را از شرایط و وظایفشان آگاه کند. این عملکرد و ایجاد ارتباط نزدیک با کارکنان باعث میشود در صورت بروز مشکل خیالشان از وجود یک رهبر مقتدر راحت باشد. علاوه بر این، یک رهبر میتواند باقدرت سخنوری خود احساس اتحاد و همدلی را در بین اعضای سازمان زنده نگه دارد.
۲ - مدیریت تعارض در شرایط لازم
تعارض چیست؟ تعارض معمولاً زمانی به وجود میآید که دو هدف و خواسته ناهمخوان وجود داشته باشد. حتی هنگامی که یک هدف معین مطرح است، اگر راههای رسیدن به آن متفاوت باشد تعارض پیش میآید. تعارض ممکن است بین عقاید، فرهنگ، مذهب، دو نظام فکری، یا میان زن و شوهر، خانواده و فرزند، نهادهای اجتماعی و یا حتی در سطح جهانی یعنی میان کشورها رخ بدهد. رهبر موفق در میان تعارضات مختلفی که بین اهداف مختلف سازمان یا انتظارات کارکنان پیش میآید، نقش کلیدی بازی میکند.
افراد با خودشان هم دچار تعارضهای زیادی میشوند و انتخاب بین دو مسیر همیشه کار سختی است. به همین دلیل تفاوتهای فردی از مهمترین دلایل تعارض در یک سازمان است. افراد باتوجهبه نیازهای خود انتظارت مختلفی در یک سازمان دارند و همین سرآغاز مسائل و مشکلات پیچیده میشود. رهبر با درنظرگرفتن تعارضات سازمانی دست به انتخاب میزند. رهبر میداند نقش او در جلوگیری از بروز اختلافنظر و ازدسترفتن یکپارچگی در سازمان تا چه اندازه اهمیت دارد. رهبر باید با زیرکی تعارضات مختلف سازمان را شناسایی کند و آنها را در جهت اهداف سازمان هم سو کند. یکی از وظایف مهم رهبری در این شرایط ایجاد منافع مشترک در بین اعضای سازمان است. او با تجزیهوتحلیل تعارض ریشه آن را پیدا کرده و تاحدامکان شدت تعارض را کاهش داد.
علاوه بر وجود تعارض در میان انتظارات اعضای تیم، تعارض در میان اهداف سازمان نیز مسئله مهمی است. گاهی در میان اهداف سازمان تعارضاتی وجود دارد که رهبر باید آنها را مدیریت کند. در نهایت باید هدفی را برگزیند که در راستای منافع سازمان و کارکنان باشد!
۳ - داشتن دیسیپلین در اجرای برنامهها
داشتن دیسیپلین در اجرای منظم برنامههای سازمان اهمیت زیادی دارد. بهعنوانمثال، همه میدانند ورزشکردن باعث سلامتی میشود، اما آیا همه ورزش میکنند؟ یا چه کسی است که از تأثیر مخرب استفاده طولانی از موبایل خبر نداشته باشد، اما بیشتر افراد بهمحض بیدارشدن از خواب و تا قبل از اینکه به خواب بروند ساعتهای زیادی را با گوشی خود میگذرانند. همین موضوع در اجرای برنامه و رسیدگی به اهداف سازمان هم مطرح است. بیشتر رهبران از اهمیت رعایت نظم و انضباط برای دستیابی به اهداف سازمان آگاه هستند، اما همه به طور کامل به این اصل پایبند نیستند.
موفقیت یک رهبر حاصل دیسیپلین داشتن در زندگی شخصی و کاری است. او برنامههای سازمان را با برنامه پیش میبرد و از کارکنان میخواهد که این مسئله را در سازمان جدی بگیرند. کارها با نظم جلو میروند و دستاوردهای زیادی برای سازمان به همراه دارد. اگر نداشتن دیسیپلین و نظم شما را از رسیدن به اهداف خود بازداشته است، خلاصه کتاب قدرت عادت را در سایت بوکاپو مطالعه کنید. در کمتر از ۴۰ دقیقه یاد خواهید گرفت که دیسیپلین هم مانند بسیاری دیگر از مهارتهای فردی قابل یادگیری است و شما میتوانید با رعایت آن به اهداف خود برسید.
۴ - خلاقیت در انجام امور
رهبران خلاق این توانایی را دارند که به روشهای جدیدی به مسائل نگاه کنند و از راههای جدید مشکلات را حل کنند. علاوه بر این، آنها این خلاقیت را وارد محیط سازمان میکنند. رویکرد خلاقانه در همه ابعاد مدیرت خود را نشان میدهند. انتخاب خلاقانه اهداف، روشهای خلاقانه ایجاد ارتباط با کارمندان، خلاقیت در حل مشکلات متداول سازمان و مسائل دیگر که با خلاقیت به شکل بهتری قابلحل هستند. رهبر خلاق در نهایت باعث افزایش بهره وری کارمندان و موفقیت سازمان میشود.
یکی از راههای پرورش خلاقیت در افراد استفاده از سیستم تریز است. نیاز به خلاقیت در سیستمهای کاری و ابداع محصولات جدید بیشازپیش احساس میشود. افراد میدانند اگر حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشند، بهراحتی از چرخه رقابت حذف میشوند. آشنایی به اصول چهارگانه تریز یکی از راههای ایجاد خلاقیت در محیط سازمان است که رهبران موفق به کار میگیرند. پروژهها همیشه طبق پیشبینیهای انجام شده پیش نمیروند و نیاز به راهحلهای خلاقانهای در این شرایط لازم است. تریز به رهبران در حل خلاقانه مشکلات پروژه کمک میکند.
۵ - صداقت و پایبندی به اصول اخلاقی
رهبرانی که وعدههای دروغین میدهند، در ایجاد یکپارچگی در محیط کار ناکام میمانند. صداقت اعتماد افراد را در درازمدت جلب میکند و آنها در مواقع لزوم بهراحتی با شما هم صدا خواهند شود. رهبر باید بتواند منافع کارکنان و سازمان را بر منافع خود ترجیح دهد، در غیر این صورت اتحاد از محیط کار رخت بسته و اهداف سازمان برای کارکنان بیاهمیت میشود. کارکنانی که یک رهبر دروغگو بالای سر خود میبینند، از هر موقعیتی برای از زیر کار در رفتن استفاده میکنند. مهمتر از این، رهبر نمیتواند ارتباط مؤثری با آنها ایجاد کند یا تعارضات سازمان را بهدرستی حل کند.
موفقیت در رهبری به پایبندی به اصول اخلاقی و رعایت اصول زیادی بستگی دارد. در کنار نقشهای مهم سازمان، رهبری حرف اول را در پیشبرد اهداف آن میزند. یک رهبر موفق نه تنها این ویژگیها را دارد، بلکه احساس مسئولیت زیادی در قبال رعایت این ویژگیها میکند.