با کاشف نظریه کوانتوم آشنا شوید
ماکس پلانک دانشمند نابغه ی آلمانی است. جهان از او به عنوان یکی از بزرگترین فیزیک دانان عصر حاضر و همچنین یکی بزرگترین دانشمندان تاریخ بشریت یاد می کند.
ماکس پلانک در سال 1858 در شهر کیل آلمان متولد شد. وی فرزند ششم ویلهلم پلانک استاد علوم قضایی دانشگاه شهر بود. افراد خانواده پلانک احترام زیادی برای آموزش و پرورش و فرهنگ و حفظ ارزشهای سنتی خانواده قائل بودند و پلانک این خصوصیات را از والدین به ارث برده بود. وی در نامههایش گوشهای از زندگی خانوادهای خود را بازگو میکند که در آنها از گذراندن تابستان در تفرجگاه الدنای کنار دریای بالتیک و بازی کروکه روی چمن و خواندن رمانهای والتر اسکات در هنگام شب و اجرای نمایش و موسیقی با شرکت افراد خانواده سخن میگوید.
تحصیلات:
پلانک دوره دبیرستان را در دبیرستان ماکسیمیلان شهر مونیخ گذرانید و در آنجا بود که به علاقهٔ خود به علوم پی برد. پلانک دبیر ریاضیش هرمان مولر را نخستین کسی میداند که معنای قوانین فیزیک را برای اولین بار به او فهماند. پلانک یک تیزهوش استثنایی نبود، دبیرانش در دبیرستان از لحاظ رتبه او را به شاگرد اولی نزدیک میدانستند اما او را در هیچ زمانی شاگرد اول نشناختند. معلمان وی جز رفتار شخصی خوب و سختکوشی در کار، نشانهای که حاکی از تابناکی هوش یا وجود استعداد خاصی در او باشد، ندیدند.
به هر حال مهارتهای او در برخوردهای اجتماعی باید از گونهٔ تراز اولی بوده باشد چرا که محبوب معلمان و همکلاسان خود بود. پلانک پس از گذراندن دوره در گیمنازیوم در سال ۱۸۷۴، ابتدا در دوره کارشناسی دانشگاه مونیخ و چندی بعد در دانشگاه برلین مشغول به تحصیل شد. وی به خواندن فیزیک و ریاضیات پرداخت و در پی انتقال به دانشگاه برلین در کلاسهای فیزیکدانان مشهور آن روز هلمهولتز و گوستاو کیرشهف شرکت کرد. پلانک علاقهٔ خویش به ترمودینامیک را مدیون این دو استاد میدانست.
پلانک نظریه مکانیکی گرمای کلاوزیوس را به تفصیل مطالعه کرد و بعدها خاطر نشان ساخت که این مطالعهٔ خصوصی چیزی بود که سرانجام وی را به فیزیک کشاند. پلانک که تحت تأثیر کار و روشنی روش استدلال کلاوزیوس قرار گرفته بود، ترمودینامیک را به عنوان رشتهٔ اصلی خود انتخاب کرد و برای موضوع تز دکترای خویش در دانشگاه مونیخ (سال ۱۸۷۹)، بررسی قانون دوم ترمودینامیک را برگزید.
تز دکترای پلانک مروری بر دو اصل کلاسیک ترمودینامیک بود، اصل اول، اصل بقای انرژی و اصل دوم مفهوم انتروپی (کمیتی که اندازهاش در تمام فرایندهای فیزیکی حقیقی، مدام در افزایش است). هیچکدام از راهنمایان دانشگاهی ممتاز تحت تأثیر افکار پلانک دربارهٔ انتروپی و آزمایشهای پیشنهادی او قرار نگرفت. استاد هلمهولتز تز او را اصلاً نخواند و کیرشهف هم از آن خوشش نیامد، حتی کلاوزیوس که منبع الهام او بود کمترین علاقهای به موضوع نشان نداد. پلانک با آن واکنش استادان نسبت به پایاننامه دکترای خود با وقار و آرامش برخورد کرد و با اشتیاقی حتی بیش از پیش به کار برگشت. فارغالتحصیل شدن وی به سبب بیماریاش با دو سال تأخیر همراه بود، اما با رتبهٔ ممتاز موفق به اخذ درجهٔ دکترایی در سال ۱۸۷۹ شد.
پیشرفت و تبدیل شدن به یک دانشمند جهانی:
پلانک در سال ۱۸۸۰ با سمت دانشیاری به هیئت علمی دانشگاه مونیخ پیوست و ۵ سال پس از آن به مقام استادی دانشگاه کیل رسید. استخدام به عنوان استاد غیررسمی در دانشگاه کیل پلانک، او را از لحاظ علمی مستقلتر ساخت. گوستاو کیرشهف استاد راهنمای قدیمی پلانک در سال ۱۸۸۹ درگذشت و کرسی استادی او در دانشگاه برلین خالی ماند، پلانک به جای کیرشهف به عنوان استاد یار و مدیر مؤسسه فیزیک نظری منصوب شد.
پلانک در پی استقرار در کرسی استادی خویش، توجه خود را معطوف به پدیدهٔ تابش جسم سیاه، مشکل روز فیزیک کلاسیک کرد که آن را نخستین بار کیرشهف به میان آورده بود. پلانک در سال ۱۹۰۰ به این نتیجه رسید که برای توضیح پدیدهٔ تابش جسم سیاه باید ایده کاملاً جدیدی را پیش کشید. وی این فکر را که انرژی نیز مانند ماده از آحاد یا بستههای کوچکی درست شدهاست، در میان نهاد. آن بسته را کوانتوم نامید که کلمهای برگرفته از زبان لاتین به معنی «چقدر» و جمع آن «کوانتا» بود، این فکر که با اصول و قوانین آن زمان مطابقت نداشت، بالطبع مخالفانی بهوجود آورد؛ ولی این مخالفتها بیش از ۵ سال طول نکشید، زیرا تئوری انیشتین که متکی به تئوری کوانتا بود، بیان شد و ارزش واقعی و حقیقی تئوری پلانک را معلوم نمود. بعد از آن پلانک و انیشتین با یکدیگر مکاتباتی آغاز کردند که تا پایان عمر پلانک ادامه یافت و سبب همکاریهای مهمی بین آنها در زمینهٔ خواص نور نیز شد. انیشتن در یکی از دست نوشته های خود پلانک را بزرگترین دانشمند جهان معرفی کرده است. تئوری فیزیک کوانتوم که پلانک آن را پایه گذاری کرد به بسیاری از سوال هایی که سال ها برای بشر وجود داشت پاسخ داد. از جمله نحوه شکل گیری زمین و سیارات دیگر، کشف نیروی الکترومغناطیس، کشف نیروی بین هسته ای ضعیف و قوی که ساختار اتم را توضیح می داد. خدمتی که پلانک با پایه گذاری کوانتوم به بشریت کرد. قابل انکار نیست، قوانین فیزیک کوانتوم پایه گذار علم نوین و عامل بسیاری از پیشرفت های علمی امروز است.
پلانک در کنار انیشتن
جایزه نوبل:
در سال ۱۹۱۸ آلبرت اینشتین، نیلز بور و ارنست رادرفورد، که همگی مستحق کسب جایزه نوبل بودند، با توافق پلانک را مستحقترین شخص برای کسب این افتخار دانستند. بدین ترتیب پلانک به اخذ جایزهٔ نوبل نائل آمد و استاد دانشگاه برلین گردید.
احداث انجمن علمی ماکس پلانک:
پلانک در سال 1930 انجمن علمی با نام خود را تاسیس کرد و به مدت هفت سال ریاست آن را برعهده داشت. این انجمن علمی که برای پیشرفت علم تاسیس شد تا همین امروز هم دایر است و همیشه جزو بزرگترین انجمن های علمی جهان بوده و هست.
ساختمان انجمن علمی پلانک در آلمان امروزی
ثابت پلانک:
ثابت پلانک یک ثابت طبیعی در فیزیک است که بیانکننده اندازه h نشان داده میشود و مقدار آن برابر است با:
h=6,626068.10Js=4,13567.10eVs
ثابت پلانک اول بار به عنوان ضریب تناسب بین انرژی فوتون، و بسامد موج الکترومغناطیس مربوط به آن شناخته شد. به این رابطه «رابطهٔ پلانک» یا «رابطهٔ انیشتین-پلانک» گفته میشود.
باورهای مذهبی:
پلانک در خانواده ای مسیحی به دنیا آمد خانواده او افرادی سطح بالا ولی مذهبی و پایبند به اصول بودند. وقتی که پلانک وارد علم شد و مدارج علمی را گذراند به مرور باور خود نسبت به دین را از دست داد. او خود را یک دئیست یا دادار باور می دانست، شش ماه قبل از مرگ یک خبرنگار درباره باورهای او سوال کرد، پلانک پاسخ داد: من باوری به مذهب ندارم و خدای شخص وار را هم قبول ندارم اما معتقدم نیرویی برتر در تشکیل جهان نقش داشته، وی افزود: به عنوان شخصی که تمام زندگیش را صرف مطالعه در روشن ترین علوم و مطالعه ماهیت ماده کرد, نتایج تحقیقاتم را این گونه خلاصه میکنم : هیچ ماده ای به معنای واقعی کلمه وجود ندارد, منشا و حیات عالم مادی به لطف وجود نیرویی است که ذرات زیر اتمی را کنار هم و به صورت مرتعش نگاه داشته که بواسطه آن این منظومه خورشیدی کوچک که در ساختار اتم وجود دارد حفظ می شود و ما باید این را در نظر داشته باشیم که در ورای این نیرو یک وجود و روح هوشمند و آگاه حضور دارد, که این وجود, روح و شالوده تمام هستی است."