تاریخچه و آداب و رسوم چهارشنبه سوری در ایران باستان
هفت کپه آتش و پریدن از روی آن با زمزمه «زردی من از تو، سرخی تو از من» را میتوان ماندگارترین آیین چهارشنبه سوری، آخرین سه شنبه شب سال دانست که همچنان در کوچهپسکوچههای ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخشی از ازبکستان و حتی قرقیزستان انجام میشود. مراسمی برای استقبال بهار و زنده شدن طبیعت که نمیتوان برای آن، رسوم و تاریخچهای مکتوب یافت.
نخستین نشانی ثبت شده از چهارشنبه سوری اما در تاریخ بخارا، تالیف محمد بن جعفر نرشخی (۲۸۶ - ۳۴۸) آمده است که طبق آن، در زمان سامانیان به این مراسم «جشن سوری» میگفتند که حتی منجر به آتشسوزی در قصر منصور بن نوح شده بود: «...و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن گاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون "شب سوری" چنان که "عادت قدیم" است، آتشی عظیم افروختند. پاره ای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت».
فردوسی هم در شعرهایش به این «عادت قدیم» اشارههایی داشته است:
ستاره شمر گفت بهرام را که در «چهارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُد درمیان سپاه از این روی و زان روی بُد رزمگاه
بشد "چارشنبه" هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند
در کنار روشن کردن آتش و پریدن از روی آن، فالگوش ایستادن، قاشقزنی و کوزه شکستن دیگر آیینهایی هستند که خصوصا در دهههای گذشته بیش از امروز به انجام میرسید. مردم نیت میکردند و پشت دیوارها فالگوش میایستادند تا از پچپچهایی که میشنیدند نیت خود را تعبیر کنند. در همان شب، کوزهها پر از آب میشد و از پشت بام به پایین میفتاد تا نحسی و بدی سال گذشته از میان برود. در قاشقزنی هم جوانان صورتهای خود را میپوشاندند، به در خانهها میرفتند و صاحبخانه را با صدای کوبیدن قاشقها به ظرف خبر میکردند تا به آنها شیرینی و آجیلهای مشکلگشا بدهند. طبق باورهای کهن ارواح پیش از سال جدید به میان بازماندگان میآمدند، روی خود را میپوشاندند و به رسم یادگاری به عزیزان خود هدیهای میدادند. رسمی که مشابه آن را در شب هالووین میبینیم.
خداداد رضاخانی، تاریخدان مقیم آمریکا معتقد است که رسوم چهارشنبه سوری، «تک و بیبدیل» نیست، هر کدام از آنها را میتوان در فرهنگهای دیگر هم یافت. مثل همین قاشقزنی در هالووین، بان فایر در انگلیس یا از روی آتش پریدن در بخشهایی از ترکیه. در تقویم ارامنه هم روز چهاردهم فوریه، چهل روزه شدن مسیح به عنوان «عید ترندز» نامگذاری شده که محور آن آتش است. غروب روز سیزدهم در حیاط کلیساها و خانهها آتشی روشن میشود و روز بعد با اجرای مراسم عبادی، این جشن به پایان میرسد. ارمنیها از نظر قومی و زبانی به اقوام هند و اروپایی تعلق دارند و از نظر جغرافیایی، ارمنستان در منطقهای واقع شده که گمان میرود منشا کوچ اصلی اقوام آریایی باشد. موعد چهارشنبه سوری، شش هفته پس از این جشن است.
اما هیچ سندی وجود ندارد که چه زمانی، چه کسانی و بر چه اساسی تصمیم گرفتند برخی از این رسوم را در شب چهارشنبه آخر سال جمع کنند و به پایکوبی بپردازند. آقای رضاخانی تاکید دارد که اگرچه سنتها به مرور زمان تغییر میکنند اما هیچوقت از بین نمیروند.
نانوشته ماندن این آیین کهن باعث شده که روایتهای بسیاری پیرامون آن به وجود آید؛ ربط دادن چهارشنبه سوری به زرتشت یا اسلام. اما عموم تاریخدانان و پژوهشگران معتقدند که این آیین ارتباطی به مذهب ندارد و تاکنون سندی از چنین گمانی پیدا نشده بلکه سینه به سینه تا به امروز منتقل شده است. نماد آتش را به زرتشت نسبت میدهند و اسلام را از جهت نامگذاری آن مطرح میکنند. به این صورت که پیش از ورود اعراب به ایران، طبق تقویم زرتشت، هر ماه به سی روز تقسیم میشد و هر روز نامی مشخص داشت، در نتیجه هفتهای نداشتیم که «چهارشنبه» و مراسم «چهارشنبه سوری» به آن نسبت داده شود. به باور این گروه، قیام مختار برای خونخواهی از حسین بن علی، امام سوم شیعیان با برپایی آتش روی بامها اتفاق افتاد.
به باور رضاخانی ریشههای تاریخی چهارشنبه سوری به «قرنها و هزاران سال پیش» برمیگردد که نوشتاری از آن موجود نیست: «آیین چهارشنبه سوری تمامی شاخصههای آیینی کهن را داراست. رسوم آن در فرهنگ مدرن شهرنشین یا قرون وسطای شهرنشین محلی از اعراب ندارد. ما نمیدانیم در هزاران سال پیش چه رسوم دیگری برای این مراسم وجود داشت، در نتیجه ممکن است در تاریخ از آن استفادههای مختلفی شده باشد. مثلا در مورد قیام مختار، ممکن است او از آتش روشن کردن استفاده کرده باشد. اما هیچ سندی مربوط به اسلامی بودن آن وجود ندارد و استفاده احتمالی مختار را هم نمیتوان به چهارشنبه سوری ربط داد».
از سوی دیگر به گفته این تاریخدان ایده هفتهگذاری از ابتکارات «بابلیهای باستان» بوده است، در نتیجه در دنیای قبل از اسلام هم «هفته» شناخته شده بود: «در آن زمان هم برای آبیاری مزارع و گذر فصلها و ارتباط آن به کشت و زار به هفته نیاز داشتند. اسامی روزهای هفته هم اگرچه جدید به نظر میآید ولی یونانیها هم مثل ما روزهای هفته را با تلفیق عدد و کلمه میخوانند. اما برای اینکه در چه روزی این مراسم برگزار میشده، هیچ سندی نیست».
اما از یک جهت میتوان چهارشنبه سوری را برای نگهداشتن تقویم به زرتشت ربط داد. تقویم زرتشتی ۱۲ ماه ۳۰ روزه دارد یعنی یک سال ۳۶۰ روزه. در نتیجه ۵ روز پایانی سال گمشدهاند. به گفته رضاخانی متدیانان آیین زرتشت این ۵ روز را به مناجات و رفتن به عبادتگاه میپرداختند و خود را برای سال نو و نوروز آماده میکردند و برای همین «شاید تعیین چهارشنبه سوری در یکی از آخرین جشنهای پیش از نوروز به این ۵ روز گمشده مرتبط باشد».
عبدالغنی نیکسیر، پژوهشگر افغانستانی و عضو هیات مدیره انجمن ادبی هرات نیز در این خصوص معتقد است که چهارشنبه سوری «میراثی» است از زمان «آریاییها که ربطی به مذهب ندارد» و امروز به فرصتی برای شادی و گردهمایی تبدیل شده است. در افغانستان، مردم آخرین سه شنبه شب سال را در باغ «ملت» هرات جمع میشوند و با روشن کردن آتش این شب را تجلیل میکنند: «اما متاسفانه به دلیل چند دهه جنگ در افغانستان، پرداختن به این رسم هم کمتر شده است. دغدغه مردم، جنگ است اما در کوچهپسکوچهها پیش از رسیدن بهار میتوان پایبندی به این آیین را کم و بیش مشاهده کرد».
در این میان بسیاری از علاقهمندان به آیینهای کهن کوشیدهاند تا از طرق مختلف، چنین رسمی را زنده نگه دارند. به عنوان نمونه مراسم چهارشنبه سوری در گذشته همراه با ترانههایی خاص اجرا میشد که اسماعیل خان مهرتاش، موسیقیدان (۱۲۸۳ - ۱۳۵۹) ضمن بازسازی برخی از این ترانهها روی آنها آهنگ گذاشت و از شاعران طنزپرداز آن زمان خواست تا برای آنها شعر بسرایند. این ترانهها در تئاتر «باربد» لالهزار بین دو پرده نمایشنامه یا هنگام تغییر دکور صحنه به اجرا در میآمد. بعدها رادیو و تلویزیون بخشی از این ترانهها را در چهارشنبه سوری پخش میکردند.
هیچ نمیدانیم که در تاریخ کهن، مراسم چهارشنبه سوری به چه نحو دیگری برگزار میشده، اما آنچه امروز از آن باقیمانده نیز با این آیین کهن متفاوت است.
امروز در ایران جشن چهارشنبه سوری به مهمانیهای خصوصی تبدیل شده که گاه شاید هیچ خبری از آتش هم در آن نباشد. یا نارنجکهای دستسازی که توسط شهروندان عادی ساخته و منفجر میشود و موجب آسیب خوردن افراد مختلف خصوصا کودکان میشود. چه بسا بسیاری از کودکان و نوجوانان، امروز از سر «زردی من از تو، سرخی تو از من» هم بیخبرند. همانطور که ثمین باغچهبان پیش از مرگش، یک روز پیش از نوروز ۱۳۸۷، در یادداشتی نوشته بود: «… چهارشنبه سوری از یاد بچههای ما رفت...».
منبع: بی بی سی
عکس: مجله خبری سفرمی